محل تبلیغات شما
سلام

 

به عمه زنگ زدم

با شنیدن صدام زد زیر گریه،درحالی که اون و من بلند بلند پشت تلفن  گریه میکردیم صیادو پیش میرفتم و قدم میزدم

فقط تونستم پشت تلفن حق حق کنم

دوسش دارم

چقد که ترسیدم از این چیزا تمام این دوسال

چقدر که دوری کردم

اینکه تو دل همه اون چیزاییم که دوسال ازشون فرار کردم بهم هم شهامت میده هم ترس
ترس و شهامت روبه رویی با مشکلات

خبر خوب این روزهای داغون اینه که دارم عمه میشم!

دارم هفته بعد میرم بجنورد برای .

این هفته نتونستنم برم زنگ زدم کنسلش کردم،استنداپ دارم

خوشم میاد هیچ وقت هم کم نمیارما

بعد از تاتری که بازی کردم تو دانشگاه همه به عنوان یه شخصیت کمیک با توانایی بالا برای خندوندن و لبخند به لبهای ادما اوردن ازم تو انواع مراسمات استفاده میکنن.هه

اره خب من اینجوریم

اره خلاصه اخبار مهم ایناس فعلا

استند اپ،چهارشنبه های عجیب،عمه،رفتار محمد وقربون صدقه هایی که واقعا انتظارشو نداشتم(هنوزم شدیدا حس میکنم پای بابا در میونه،احتمالا باهاش صحبت کرده)،دلتنگی بی حد و نصاب برای بابا،روز مادر.،و بجنورد

الا بذکرالله تطمعن القلوب

یا حق

حرف صدو بیست و یکم....دیروز

حرف صدو بیستم....چیشد دلت خواست؟منم دلم خواست...

حرف صد و هجدهم...من هستم یک ترسو

حق ,تو ,هم ,بجنورد ,اون ,عمه ,ادما اوردن ,اوردن ازم ,ازم تو ,تو انواع ,لبهای ادما

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ملکان